محمد رضایی

آخرین مطالب
۰۶ مهر ۹۱ ، ۰۹:۱۴

یوسف خراسان یا عزیز طوس


همان طور که در هنگام انتقال یوسف - علی نبینا و آله و علیه السلام - به سمت چاه و فروختن او به کاروانیان مصری برادران او نمی دانستند (1) که این رفتارشان با یوسف او را به عزیزی مصر خواهد رساند ، عباسیان که ادعای نسبت با آل الله را داشتند ، نیز نمی دانستند که تبعید پاره تن رسول الله (2) مقدمه ای خواهد بود برای انتقال نوری عظیم از مدینة الرسول - صلی الله علیه وآله - به ظلمات سرزمین ما (3) و این چنین بود که خداوند علی رغم کراهت کافران و مشرکان نور خود را کامل نمود (4) و منّتی عظیم و نعمتی وسیع تا روز قیامت بر این سرزمین ارزانی داشت !

 

غربت یوسف آل رسول

گر چه او را به حق غریب نامیده اند و خود نیز از آن خبر داد (5) اما غربتش فقط از این جهت نبود که از شهر جدّش و اهل و عیالش دور بود و در بین دشمنان زندگی می کرد بلکه بعضی از مردم حرمتش را هم نگه نمی داشتند و در مقام اعتراض می پرسیدند:

«چگونه و چرا ولایتعهدی مأمون را پذیرفتی؟! »

و امام علیه السلام چه زیبا در جواب ، خود را با یوسف پیامبر مقایسه می نمود و می فرمود: «ای شخص! نبی بالاتر است یا وصی» ؟!

آن مرد گفت : نبی .

حضرت دوباره سۆال نمود : « مسلم برتر است یا مشرک » ؟!

آن مرد گفت : مسلم .

حضرت فرمود : « عزیز مصر، مشرک بود و یوسف، پیامبر؛ و مأمون مسلم است و من وصی، یوسف ورود به دستگاه عزیز مصر را خود درخواست نمود ... لکن من مجبور شدم بر آنچه که در آن هستم.» (6)

شرط قبول شدن توحید و یکتا پرستی و بلکه شرط تحقق یافتن توحید به معنی واقعی ، ولایت اهل بیت علیهم السلام می باشد که امام رضا علیه السلام یکی از آنان است ، ولی چون تنها امامی بود که امامت وی به شدت مورد انکار دشمنان و بسیاری از به ظاهر شیعیان واقع شد ، فرمود : « وأنا من شروطها »

و باز می توان به مقایسه حضرتش با یوسف پرداخت، وقتی یوسف وارد مجلس زنان مصر شد همگی از فرط جمال یوسف آن چنان واله و حیران شدند که دستان خود را بدون توجه قطع نمودند !

وقتی یوسف زهرا علیهماالسلام وارد جمع محدثین در نیشابور شد و در کجاوه اش نشسته بود رۆسای اهل علم خطاب به حضرتش عرضه داشتند: «ای سید جلیل که فرزند ائمه و ساداتی ، تو را بحق پدران پاکت و گذشتگان با کرامتت سوگند می دهیم که صورت مبارک خود را به ما نشان بدهی و برای ما حدیث بخوانی» !

امام رضا(ع) و حقوق بشر

در این هنگام ، حضرت به غلامان دستور ایستادن داد و امر فرمود تا سایبان را کنار زدند و در این هنگام خورشید جمال خود را بر مردم طالع نمود و مشاهده کردند که از دو طرفِ سر مبارک، موهای حضرت بر کتفش آویخته است ، در این هنگام طبقات مختلف مردم روی پاهای خود ایستاده بودند ، عده ای می گریستند و عده ای [ از شوق دیدن جمالش ] فریاد می زدند و عده ای در گرد و خاک [ که در اثر ازدیاد جمعیت و دویدن مردم به هوا برخاسته بود ] غوطه ور بودند و عده ای هم از دور سوار بر مرکب خود در حال آمدن بودند[در این هنگام بود که ] صدای ضجه و ناله بالا گرفت تا اینکه بزرگان قوم فریاد زدند: «ای مردم ساکت شوید و گوش فرا دهید تا بهره ببرید.»(7)

گر چه او را به حق غریب نامیده اند و خود نیز از آن خبر داد اما غربتش فقط از این جهت نبود که از شهر جدّش و اهل و عیالش دور بود و در بین دشمنان زندگی می کرد بلکه بعضی از مردم حرمتش را هم نگه نمی داشتند

در این هنگام حضرت شروع به تکلم نمودند:

«از پدر خود، موسی بن جعفر شنیدم که می فرمود : از پدر خود ، جعفر بن محمد شنیدم که می فرمود : از پدر خود ، محمد بن علی شنیدم که می فرمود : از پدر خود ، علی بن الحسین شنیدم که می فرمود : از پدر خود : حسین بن علی شنیدم که می فرمود : از پدر خود ، امیر المۆمنین علی بن ابی طالب علیهم السلام شنیدم که می فرمود : از پیامبر شنیدم که می فرمود : از خداوند عز وجل شنیدم که می فرمود: لا إله إلا الله حِصنی فَمَن دخَل حِصنی أَمِنَ مِن عذابی؛ در این هنگام مرکب حضرت به راه افتاد که حضرت با صدای بلند فرمودند : بشروطها و أنا من شروطها.» (8)

آری شرط قبول شدن توحید و یکتاپرستی و بلکه شرط تحقق یافتن توحید به معنی واقعی، ولایت اهل بیت علیهم السلام می باشد که امام رضا علیه السلام یکی از آنان است، ولی چون تنها امامی بود که امامت وی به شدت مورد انکار دشمنان و بسیاری از به ظاهر شیعیان واقع شد، فرمود: «و أنا من شروطها » !

به همین دلیل است که در روایات متعددی(9) که در فضیلت زیارت حضرتش وارد شده این جمله تکرار شده است: «عارفاً بحقّه » یعنی شرط قبولی زیارت حضرتش این است که به حق او که همان امامت و مفترض الطاعة بودن است معرفت داشته باشند !

و در زیارت جامعه کبیره نیز می خوانیم: «و مَن وحَّده قبِل عنکم ؛ و هر کس که خدا را یکتا بداند [این توحید] را از شما دریافت نموده است.» !!

من پشه ام از لطف تو طاووس شوم                                                          

                                                                           یک قطره ام از یَم تو قاموس شوم

گر لطف کنی پَر بگشایم  چو    مَلک                                                           

                                                                           آماده  پا بوس شه  طوس شوم (9)

 

پی نوشت: 

1-« لتنبئنهم بأمرهم هذا و هم لایشعرون » به آنها (برادران یوسف) خواهم فهماند که عاقبت کارشان چیست ؟ درحالی که نمی دانند . سوره یوسف ، آیه 15 .

2- از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله روایت شده است که :« ستدفن بضعة منی بخراسان ... » ، عیون أخبار الرضا ، ج1 ،ص 288 .

3- در زیارتنامه امام علیه السلام می خوانیم : « السلام علیک یا نور الله فی ظلمات الأرض » سلام بر تو ای نور خدا در تاریکی های زمین !

4- اشاره است به این آیات : سوره صف 8 وتوبه 32 .

5- « ألا فمن زارنی فی غربتی کتب الله تعالی له أجر مائة ألف شهید ... » هان! هر کس که مرا در غربتم زیارت نماید خدا برای او پاداش صد هزار شهید را خواهد نوشت ... » عیون أخبار الرضا ، ج1 ، ص287 .

6- علل الشرائع ، ج1 ، ص 238 .

7- مسند زید بن علی ع ، ص 440 و فیض القدیر  شرح الجامع الصغیر ، ج 4 ، ص 440 .

8- عیون اخبار الرضا ، ج1 ، ص 145 .

9- همان ، ص 286 287 و290 .

10- دیوان امام (رضوان الله علیه) ، ص 225 .


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۷/۰۶
محمد رضایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی