محمد رضایی

آخرین مطالب

رُوِیَ عَنِ البَاقِرِ علیه السلام قال:
مَا أَحْسَنَ الْحَسَنَاتِ بَعْدَ السَّیِّئَاتِ وَ مَا أَقْبَحَ السَّیِّئَاتِ بَعْدَ الْحَسَنَاتِ .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۰ ، ۱۴:۰۳
محمد رضایی

 

رُوِیَ عَن عَلیٍّ علیه السّلام قال:
الزَّاهِدُ فِی الدُّنْیَا مَنْ لَمْ یَغْلِبِ الْحَرَامُ صَبْرَهُ وَ لَمْ یَشْغَلِ الْحَلَالُ شُکْرَه .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۰ ، ۱۳:۴۷
محمد رضایی


 


 
پس از عبور موفقیت‌آمیز غواصان از رود خروشان اروند، یگان‌های نیروی زمینی سپاه پاسداران با پشتیبانی آتش تهیه و شلیک هزاران گلوله، تهاجم خود را در محورهای مورد نظر، آغاز و مبادرت به شکستن خط مقدم دشمن کردند.

ساعت 10: 22 دقیقه روز 20/11/64 توسط فرماندهی کل، سپاه فرمان حمله با قرائت رمز عملیات صادر شد:

«بسم‌الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه، یا فاطمه الزهرا(س)، یا فاطمه الزهرا(س)، یا فاطمه الزهرا(س)،»
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۰ ، ۱۹:۵۸
محمد رضایی

25 بهمن، سالروز شهادت سردار سرلشکر شهید مهدی باکری، فرمانده لشکر 31 عاشوراست؛ سرداری که به بسیجی بودنش افتخار می‌کرد. او علمدار سپاه اسلام بود که همانند علمدار قهرمان کربلا، حضرت اباالفضل العباس (ع‌) داغ برادر دید و سپس خود به شهادت رسید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۰ ، ۰۸:۳۳
محمد رضایی
در ابتدای تشکیل حکومت اسلامی در مدینه ، مسلمانان با فراز و نشیب های زیادی روبرو بودند از این روی رسول خدا (ص) راهکارهایی را برای حفظ اتحاد میان قبایل مختلف ارائه کردند.

Click for larger version

*وحدت مهاجرین و انصار

مهاجرین وانصار پرورش یافته ی دو محیط مختلف بودند، در طرز تفکر ومعاشرت فاصله ی زیادی با هم داشتند؛ اوسیان و خزرجیان که جمعیت انصار را تشکیل می دادند صدوبیست سال باهم جنگ کرده و دشمنان خونی همدیگر بودند و با این اختلافات ادامه حیات دینی وسیاسی مسلمانان به هیچ وجه امکان پذیر نبود ،ولی پیامبر (ص)‌تمام این مشکلات را با یاری خداوند خردمندانه حل نمود ، حضرت از طرف خدا مأمور شد که مهاجر وانصار را با یکدیگر برادر کنند؛ روزی در یک انجمن عمومی رو به هوا داران خود کرد وفرمود :‌«دو تا دوتا با یکدیگر برادردینی شوید». طبق بیان سیره ی ابن اسحاق پیامبر(ص)‌میان یارانش (از مهاجرین و انصار)‌پیمان برادری می بندد تا دوتن دو تن در راه خدا برادر می شوند. آنگاه دست علی بن ابیطالب(ع) را گرفته و فرمود: ‌این برادر من است. بدین سان رسول خدا(ص) که سرور پیامبران و امام پرهیزگاران وفرستاده پروردگار عالمیان است و در میان بندگان خدا همتا وهمانندی ندارد با علی بن ابیطالب (ع)‌برادر می شود.

این پیمان برای یاران پیامبر چنان عزیز است که بعدها وقتی عمر بن خطاب دیوان حقوق مجاهدان را تدوین می کند وبلال می خواهد به شام رفته جهاد کند عمر ازاومی پرسد حقوقت را اَی بلال به که می سپاری؟ می گوید: به ابو رویحه، من هرگز از او جدا نخواهم گشت! به احترام وبه سپاس آن پیمان برادری که رسولخدا میان آن دوبسته است...

پیامبرباطرح اخوت وبرادری توانست وحدت اسلامی را تحقق بخشد ومسلمانان راازخطرات تهدیدکننده، حفظ نمودند.

* وحدت دینی

پیامبر اعظم (ص) برای تحقق بخشیدن وحدت امت اسلامی در سخنانش پس از فتح مکه درمسجد الحرام می گوید:«‌المسلم ادا مسلم والمسلمون هم ید واحد علی من سواهم تتکافوا دمائهم یسعی بذنبهم ادناهم.»

امام صادق(ع)نیزاین قضیه راشرح داده است: مسلمان برادر مسلمان است، به اوستم نمی کند واو را خوار نمی سازد و به اوخیانت نمی کند، برعهده مسلمانان است که نسبت به پیوند با یکدیگر و یاری رساندن در شفقت و مواسات با نیازمندان و مهربانی نسبت به هم بکوشند تا همانگونه که خدای عزوجل فرمانتان داده است نسبت به هم مهربان باشند و نسبت به گرفتاری ایشان که از چشم شما پنهان مانده اهتمام داشته باشند؛ چنانکه گروه انصار دردوران رسول خدا(ص)این چنین بودند». پیامبر(ص) می فرماید :«دست خدا با جماعت است وشیطان همگام با کسی است که با جماعت به مخالفت پردازد». چنان که ملاحظه می شود ایجاد حس مشترک دینی بین مسلمانان در کلام زیبائی آن حضرت کاملا مشهود است. البته رمز وحدت در روح انسان با ایمان ودیندار وجود دارد ، به گفته مولوی: «جان گرگان وسگان ازهم جداست/ متحد جانهای مردان خداست». پیامبر مسلمانان رابرادر همدیگر می داند وباید مثل دست واحد محکم و استوار ازجامعه توحیدی دفاع نمایند.

* حذف اشرافی گری

یکی از راهکارهای پیامبر اعظم (ص) در جهت تحقق وحدت امت اسلامی نفی نژاد پرستی، قوم گرائی و تبعیض های ناروا بود؛ زیرا با ظهور اسلام درمیان اعراب مسئله نژاد پرستی وتفاخر به قبیله، فراوان وجود داشت. پیامبراعظم(ص) در راستای برقراری وحدت اسلامی، زید بن حارثه را فرمانده سپاه اسلام، بلال حبشی را مؤذن ویژه قرارمی دهد و ازسلمان فارسی ایرانی تجلیل می کرد وبه او مقام ومنزلت والا می بخشید تا به این ترتیب هم با تبعیض های موجود به مبارزه برخیزد وهم بتدریج ارزش های الهی را ملاک منصب ها ومنزلت های اجتماعی معرفی نماید.

پیامبر(ص) آشکارا اعلام می کند آن غلام حبشی واین سید قریشی (هردو) نزد من یکسان هستند و بدین سان آن حضرت منادی برحق مساوات اسلامی و بنیان گذار وحدت امت اسلامی است.

پیامبر اکرم(ص) درروایتی افتخار به اقوام گذشته را بی ارزش می خواند ومی فرمود: «‌آنانکه بقومیت خود تفاخر می کنند این کار را رها کنند وبدانند که آن مایه های افتخار ،جز ذغال جهنم نیستند واگر آنان دست ازاین کار نکشند نزد خدا از جعلهایی که کثافت را با بینی خو د حمل می کنند پست تر خواهند بود.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۰ ، ۱۰:۳۴
محمد رضایی

و خدا بود و عشق.عشق به پرتو افشانی در زمین و آسمان.عشق به هدایت آدمی و عشق به همه خوبی ها و مهربانی ها.و همه اینها نبود مگر برای آفرینش یک آفتاب.آفتابی برتر و بزرگتر از آفتاب عالمتاب.آفتابی که سراسر نور بود؛نوری که همه چیز به خاطر او آفریده شد.

لولاک لما خلقت الافلاک«ای پیامبر اگر تو نبودی زمین و آسمان را نمی آفریدم».(حدیث قدسی) و بدینسان این نور مبدأ آفرینش کائنات قرار گرفت تا پس از آن،قرنی بعد از قرنی،نسلی بعد از نسلی و امتی پس از امتی بیاید تا این نور منصه ظهور یابد و دین و خداشناسی به وسیله او به کمال برسد.«… الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً……امروز دین شما را به کمال رساندم و بر شما نعمت را تمام کردم و راضی شدم که اسلام آیین شما باشد».(سوره مائده، آیه 3)

که اگر این نور نبود؛نه تابش خورشید، نه گردش زمین و آسمان و نه آفرینش هر پدیده ای دیگر معنا پیدا نمی کرد و کمال آدمی در تشرف به دین اسلام و قبول و پذیرش آن پدیدار نمی شد.او یک عنایت و یک نهایت برای بشریت و تکمیل دین بود،پس خدا با آفرینش او بر کائنات مباهات کرد و از نعمت های بیشماری که به حق قابل شمارش نبودند، فقط او را نعمتی برتر دانست و به عرضه کردنش بر جهانیان منّت نهاده و فرمود:«لقد من الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولاً من انفسهم…؛خدا بر اهل ایمان منت گذاشت که رسولی از خودشان در میان آنان برانگیخت…».(سوره آل عمران، آیه 164)

که تنها خود می دانست چه آفریده است و این نعمتی که به خاطر او بر همگان منت می گذارد،چگونه جهان کفر و ظلمت را دگرگون می سازد و شرک و پلیدی را از سراسر جهان محو می سازد.

و محمد(ص) آمد. برگزیده و محبوب. مسجود ملائک در آسمان و محبوب آدمیان در زمین. پاک از هر گونه رجس و پلیدی.که این را خدا برایش خواسته بود و اراده اش بر این قرار گرفته بود،تا دامان رسالت و خاندانش از زشتی ها و ناپاکی ها دور باشد:«… انّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهرّکم تطهیرا؛خدا چنین می خواهد که رجس هر آلایش را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند».(سوره احزاب،آیه 33)

و این پاکی آنچنان زلال بود که هر کس در چشمه وجود محمد(ص) می نگریست،شیفته اش می شد و خود را در آن غوطه ور می ساخت. و این،برای دوست واله،شیدا شدن و برای دشمن ایمان آوردن و تسلیم حق شدن بود.او بزرگوارانه به هر چیز می نگریست و بدی را جز به نیکی پاسخ نمی داد.رفتار او سرشار از لطف و کرم و کردار او توأم با تواضع و فروتنی بود.وجود او رحمتی برای عالمیان بود که به واسطه اش از فیض الهی بهره مند می شدند.«و ما ارسلناک الاّ رحمة للعالمین؛نفرستادیم تو را مگر اینکه رحمتی برای جهانیان باشی».

و هم به خاطر او بود که علیرغم همه ظلم ها و فسادهایی که در جامعه آن روز رواج داشت خداوند عذابی بر اهل آن دیار نازل نکرد.«و ما کان الله لیعذّبهم و انت فیهم…؛و خدا تا تو در میان آنها هستی آنان را عذاب نخواهد کرد».(سوره انفال، آیه 33)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۰ ، ۱۶:۴۸
محمد رضایی

حضرت آیت‏اللّه حاج شیخ حسین تقوى اشتهاردى؛ در اشتهارد، به سال 1304 ش، در یک خانواده روحانى و دوستدار اهل بیت عصمت و طهارت، دیده به جهان گشود.

حسین در آغوش پدر و مادر مهربان خود پرورش یافت و در پنج یا شش سالگى نزد پدر، تحصیل را آغاز کرد. طبق رسم آن زمان، نخست به یاد گرفتن تلاوت آیات قرآن پرداخت.

 بر اثر استعداد سرشار، به تحصیل درس فارسى، که کتاب «معراج السعاده»، تألیف مرحوم آیت‏اللّه ملا احمد نراقى؛ بود، پرداخت. قدرى ریاضى نیز در محضر پدر آموخت. در این هنگام خواندن و نوشتن را به طور کامل فرا گرفته بود.

در دوازده سالگى به خواندن «جامع المقدمات» که اولین کتاب درسى حوزه است، مشغول شد. شیخ حسین تقوى، همراه بعضى از دوستان، دروس سطح مانند: «لمعه» و «قوانین» را نزد پدر فرا گرفت و در کنار درس، براى تأمین زندگى به کار و کسب نیز اشتغال داشت.

مرحوم حضرت آیت‏اللّه تقوى عبادت و بندگى خدا را بر همه چیز ترجیح مى داد و دائما در حال ذکر و راز و نیاز با معبود خویش بود.

هیچگاه نماز اول وقت را ترک نمى کرد و همواره نیم ساعت قبل از سپیده سحر جهت تهجّد و نماز شب بیدار مى شد. در حوادث و مسائل ، رضاى خدا را معیار گزینش قرار مى داد و در بیان احکام و مسایل شرعى ، جدى و قاطع بود؛

مودّت و ارتباط با خاندان رسالت، از ویژگى هاى دیگر او است و او مى دانست که روح تشیّع راستین، پذیرفتن امامت و بر قرارى رابطه اعتقادى و عملى با اهل‏بیت (ع) است. او این ارتباط را در سطح عالى داشت.

با این که ذکر مصیبت امام حسین (ع) و سایر اهل بیت را کوتاه مى خواند ، ولى معمولاً آمیخته با گریه مى خواند و نام مبارک امامان (ع) را با احترام خاصى مى برد؛ به سادات احترام مى‏کرد و با وجود پادرد ، دو زانو در برابرشان مى‏نشست .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۰ ، ۱۲:۴۶
محمد رضایی
عصر امام خمینی قطعه ای نورانی ازتاریخ بشر است که از ویژگی‌‌‌‌‌های منحصر به فردی بر خوردار است

امام خمینی

 دراین جا به پار‌‌‌‌ه ای ازآن‌ها اشاره می‌کنیم:

افزایش تلاش جهانی برای آشنایی با اسلام

درعصر امام خمینی‌، اشتیاق وصف‌ناپذیری از سوی شخصیت‌ها ومجامع علمی‌و تحقیقاتی جهان برای شناخت ابعاد مختلف اسلام ونیز تلاش برای شناسایی مقوله دین و دیگر ادیان الهی‌، ظهور یافته است.

گرچه تلاش‌‌‌‌‌های وسیعی که امروزه درجهت شناخت بیش از پیش اسلام از سوی ملت‌ها ودولت‌ها ومؤسسه‌‌‌‌‌های تحقیقاتی و...مصروف می‌گردد‌، هرکدام اغراض خاص خود را تعقیب می‌کند اما نکته این جاست که این تلاش‌ها به هر جهت‌، بخشی ازتأثیرات شگرف انقلاب الهی و یکی از ویژگی‌‌‌‌‌های عصر جدیدی است که با قیام خالصانه روح خدا خمینی کبیر (ره)آغاز گردید.

به عنوان نمونه می‌توان اشاره کرد که :«در بیست سال گذشته اسلام شناسی در آمریکا فقط در بعضی ازدانشگاه‌‌‌‌‌های بزرگ تدریس می‌شد ولی درحال حاضر تمام دانشگاه‌‌‌‌‌های کوچک و بزرگ درس اسلام‌شناسی دارند واین نشان دهنده تأثیر انقلاب اسلامی‌ایران است.»

توشیو کوردا محقق وتازه مسلمان ژاپنی هم در همین زمینه می‌گوید:

«قبل از انقلاب اسلامی‌ایران هر کتابی که با عنوان ومحتوای اسلامی‌در ژاپن چاپ می‌شد دارای تیراژی کمتر ازهزار نسخه بود‌، الحمدلله بعد از پیروزی انقلاب کتاب‌‌‌‌‌های اسلامی‌در ژاپن رو به گسترش رفته است.»

«انقلاب اسلامی ایران هدف مهمی چون احیای ارزش های دینی در جامعه را دارد و رومانی امروز نیاز مبرم به احیای ارزش های دینی داشته و ما خواهان بهره گیری از تجربیات ایران هستیم.»

احیای فکر دینی در میان سیاستمداران

امروزه بر اثر قیام امام خمینی (ره) بار دیگر ارزش های دینی در کانون توجهات جهانی قرار گرفته است، تا آن جا که حتی بسیاری از سران کشورها و دولت ها در شرق و غرب عالم با همسو دیدن فضای حاکم بر دنیا و کشورهای خود با حرکت ولو آرام به سوی حقیقت دین و ... به تجلیل از دین و اعتقادهای دینی پرداخته اند، و دین به عنصری برای تحت تاثیر قرار دادن بسیاری از سیاست های جاری دولت های جهان مبدل گشته است.

نیکلای چرون از سیاست مداران معروف و رئیس حزب ملی لیبرال دموکراتیک رومانی در دیدار با سفیر جمهوری اسلامی در این کشور با بیان این مطلب که «انقلاب اسلامی پدیده ای بی نظیر در تاریخ است» اظهار داشت:

«انقلاب اسلامی ایران هدف مهمی چون احیای ارزش های دینی در جامعه را دارد و رومانی امروز نیاز مبرم به احیای ارزش های دینی داشته و ما خواهان بهره گیری از تجربیات ایران هستیم.»

امام خمینی-دکتر ولایتی

دکتر ولایتی، مشاور مقام معظم رهبری در امور بین الملل، با نقل خاطره ای در این باره اظهار می دارد:

من یک موقعی با آقای لخ والسا رئیس جمهور لهستان و رهبر قبلی جنبش همبستگی ملاقاتی داشتم و این در زمانی بود که او رئیس جمهور شده بود، ایشان به من می گفت:

«انقلاب شما روی ما هم اثر گذاشت و ما خوشحالیم از این که در کشور شما یک انقلاب بر اساس دین صورت گرفته است. پیروزی انقلاب اسلامی موجب احیای فکری دینی حتی در سطح حکومت ها شد؛ ولو در کشورهای مسیحی.»

صداقت و خلوص سیاسی

آنچه امام(ره) را از دیگران جدا می‏ساخت و حتی برای کسانی هم که با مشی ایشان موافق نبودند نیز احترام و تحسین به همراه داشت، خلوص سیاسی و عدم شائبه‏های قدرت طلبانه در ایشان بود. اساساً فضای بینشی امام (ره) درباره مقوله سیاست، با آنچه در ذهن و دل بسیاری از فعالان برجسته و مشهور سیاسی وجود داشت، متفاوت بود. انگیزه امام از ورود در عرصه سیاست و برعهده گرفتن مسئولیت و رهبری یک انقلاب بزرگ، تنها انجام تکلیف الهی بود. البته این انگیزه، هرگز با تدبیر، دوراندیشی و آینده نگری منافات ندارد. برخلاف برخی برداشت‏های ناقص و غلط درباره «تکلیف مداری» ـ که موجب نقد و رد موضوع می‏شود ـ وجود این انگیزه در امام خمینی(ره) با توجه به معنی درست آن، عمیق‏ترین دوراندیشی‏ها و آینده‏نگری‏ها را در تصمیمات و روش سیاسی ایشان، ایجاد می‏کرد. امام در اندیشه انجام تکلیف الهی خود بود و همین انگیزه نیز بسیاری از آفات و آسیب‏هایی را که تهدیدگر رهبران جنبش‏ها و نهضت‏های مردمی است را رفع می‏کرد.

آنچه امام(ره) را از دیگران جدا می‏ساخت و حتی برای کسانی هم که با مشی ایشان موافق نبودند نیز احترام و تحسین به همراه داشت، خلوص سیاسی و عدم شائبه‏های قدرت طلبانه در ایشان بود

افراط و تفریط، ملاحظه جوسازی‏ها و فضاسازی‏های مصنوعی تبلیغاتی در داخل یا خارج از کشور، فروافتادن در دام زدو بندها و بده و بستان‏های رایج سیاسی، جمود ورزیدن بر تصمیم یا تشخیص خاصی، پس از احساس ضرورت تغییر آن، تأثیرگذاری منافع شخصی در تصمیم‏گیری‏ها، خودمحوری و خودکامگی، تلاش برای خروج رقبا از صحنه به هر قیمت، زندانی شدن در حصار حزب و گروه و جریان خاص، فراموش کردن اهداف، یأس و دلزدگی و احساس بن بست در فراز و نشیب‏ها،... و آفات و آسیب‏هایی از این قبیل، برای کسی که تلاش سیاسی خود را به عنوان وظیفه‏ای دینی و در چارچوب ارزش‏های الهی، تعریف و تنظیم کرده است، تهدیدی بسیار کم بها و بی‏ارزش محسوب می‏گردد. البته صداقت سیاسی، هرگز به معنی ساده‏لوحی و ساده‏اندیشی نیست، و هوش سرشار و فراست الهی امام(ره) هیچگاه اجازه نمی‏داد صداقت و خلوص سیاسی، به ساده لوحی و زودباوری و ساده‏اندیشی تبدیل شود.

وجود همین ویژگی در امام بود که تغییر مواضع بخش قابل توجهی از افرادی که در خدمت رژیم پهلوی بودند را به دنبال داشت، و در نتیجه توطئه آمریکایی کودتا علیه انقلاب و رودررو کردن ارتش و انقلابیون را خنثی ساخت.

منبع:تبیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۰ ، ۱۲:۳۴
محمد رضایی
... و هرگز بین دو امر مخیر نشد، مگر این که دشوارتر را انتخاب مینمود. اگر ظلمی به او می شد در مقام انتقام بر نمی آمد، مگر آن که حرمتهای الهی هتک شود که در آن صورت خشم می فرمود و غضبش برای خدا بود. تا زنده بود در حال تکیه دادن غذا میل نفرمود. هیچ گاه چیزی از او خواسته نشد که در جواب، نه بگوید، و هرگز حاجت سائلی را رد نمی کرد، و چنانچه مقدور بود حاجت او را برمی آورد و اگر ممکن نبود با زبان نرم و شیرین او را راضی می ساخت.

بلغ العلی بکماله کشف الدجی بجماله    حسنت جمیع خصاله صلو علیه و آله
 
گاهی حسرت می خورم به سعدی که چه ساده و برق آسا پرده از عشق و محبت خویش به جمال دلدارش برکشیده و چنین مجمل و گویا خود را ابراز کرد. من شاید هرچه سعی کنم نتوانم چنین محبتم را ساده بیان کنم. راستی این جان، معطر به چه رایحه ای بود که عطرش در زمان و مکان ساری گشته و از آدمِ پدر گرفته تا اصحابِ کساء و تا امروز به هر جان پاکی که می رسد او را مجذوب خویش می کند؟ گویا عالمیان به سان زنبورهای عسل پرور، سر بر جام این گل نهاده و می نوشند و هرچه می نوشند تشنگی شان مضاعف می شود. این چه شمیمی است که فرزندان و شوی فاطمه سلام الله علیهم به محض ورود به خانه ولایت آن را استشمام کرده و همگی در زیر خیمه کسای یمانی جمع می شوند و چه زیباست که امین وحی خدا هم برای الحاق به این خیمه انگشت حسرت به دهان می گیرد و زیباتر آن که ذکر این خیمه در هر لحظه ای از تاریخ و در هر محفلی از محافل اهل زمین که جمعی از دوستان ایشان گرد آمده اند چنان محاط رحمت خدایشان می کند که گویا ایشان هم در زیر آن خیمه، شامه جانشان را به عطر بهشتی وجود رسول خدا محمد بن عبدالله می نوازند.


خدایا نمی دانم چگونه کلمات را کنار هم بچینم که طاقت وصف آن جان قدسی را داشته باشند، یا چطور در خویش به وسواس جستجو کنم تا پلی از جملات بسازم برای نشان دادن گوشه ای از آن بهشت جانها. اما این را می دانم که کسی جز تو یا آن که ماذون از تو است، نتواند او را چنان که باید وصف کردن. نظر به تاریخ که می افکنم در یک برههای نام عبد الله پسر عبد المطلب و آمنه به چشمم می خورد و در عجب می مانم که چه می کنیم ما در این دنیای پوچ خودمان و چه کردند آنان که به نجاست جاهلی تن در ندادند و امانت خلقت را چه نیک به اهل زمین هدیه دادند. سلام خدا بر عبد الله که حتی فرصت دیدن فرزندش نصیبش نشد و سلام بر آمنه ی امین که کشتزار تجلی تمام نور خدا شد. و سلام برتمامی پدران و مادران ایشان که مشکات نور خدا را در بستر جان خویش و در ظلمات جاهلیت از صلبی به رحمی و از رحمی به صلبی دست به دست به عصر محمدی رساندند و در حین فترت رسل که زمین تشنه و تاریک بود سراج منیر وجود محمد صلی الله علیه و آله درخشیدن گرفت و نور هدایتش اهل زمین و آسمان را روشن کرد.

خدایا! چه بود در سرّ آن جان لطیف که از یک سوی دل به دلداری چون تو داده بود و از سوی دیگر چنان محبت خویش را میان خلقت تقسیم میکرد که حتی نیکی اش به دشمنانش نیز می رسید. این جان چه استقامتی داشت که هم سنگهای کودکانِ برانگیخته طائف را به جان میخرید و هم جویای احوال مردان جاهلی بود که ناسزایش می گفتند.

خدایا من ندیدم که او چگونه زیست و از چه آب و خاکی بالید و با چه لباسی در میان مردم حاضر می شد. اما شنیدهام که با بردگان بر سر یک سفره غذا می خورد و دارای طبع بزرگ و خو شرو و خوش معاشرت بود. بدون آن که بخندد همیشه تبسمی بر لب داشت، و بدون آن که چهر ه اش در هم باشد اندوهگین به نظر می رسید، و بدون آن که از خود ذلت نشان بدهد همواره متواضع بود، و بدون آن که اسراف کند سخاوتمند بود. قلبی رقیق و دلی نازک داشت و نسبت به همه مسلمانان رئوف و مهربان بود. من ندیدمش اما از اعماق قلبم از آن جا که همه چیز ریشه می گیرد اورا دوست میدارم.


خدایا! در این وانفسای زندگی که همه خلائق سرگرم معاش و ترقی اند نمی دانم چطور خویش را از تند باد حادثه برهانم و به دامن امن آن کشتی نجات برسانم.گرچه پایم لغزان و سربه هوا هستم اما دلگرم به محبت محمد و آلش هستم. خدایا این محبت را دستاویزی قرار می دهم بر اینکه مرا در زمره ایشان بداری و مهتدی به نور آن شمس مضی و سراج منیر کنی.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۰ ، ۱۹:۱۹
محمد رضایی
سردار سرلشکر غلامحسین افشردی (حسن باقری) جوانی انقلابی و مؤمن بود که در سالهای دفاع مقدس با تکیه بر ایمان و اخلاص خود دوست و دشمن را به حیرت واداشت.
او که قلمی زیبا و دلنشین داشت در روزهای پر حادثه منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی آنچه دیده را به رشته تحریر در آورده بود. او این خاطرات که حال و هوای آن روزهای آتش و خون را دارد و بیانگر مقاومت و فداکاری مردم انقلابی ایران است را در دفتری یادداشت کرده بود.دفتری که توسط برادر گرامی این شهید در اختیار تابناک قرار گرفت و برای اولین بار منتشر می شود.ضمن سپاس از اعتماد این برادر عزیز با هم بخش هایی از یادداشتهای سردار سرلشکر غلامحسین افشردی (حسن باقری) از روزهای 21 و 22 بهمن 1357 را با هم مرور می کنیم.

لازم به یاداوری است که اسامی خیابانها و میادین این نوشته مربوط به نامهای آنها در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی است که به جهت امانتداری هیچگونه تغییری در آنها ایجاد نشده است.
-------------------------

روز جمعه 21/11/57 از عصر اعلام کرده بودند که قرار است در شب،‌ نزدیک یک ساعت فیلمی از آمدن آیت‌الله خمینی را نشان دهند و امروز،‌ درست هشت روز از آمدن امام خمینی به ایران می‌گذرد و بختیار همان رجزخوانی‌های گذشته را دارد و گفته بودند، 140 همافر اعلام کرده‌اند و 44 تای دیگر را هم می‌خواهند به زودی اعدام کنند و در حین نشان دادن فیلم به پادگان نیروی هوایی فرح آباد حمله می‌کنند.(از طرف گارد)

ما رفتیم این فیلم را دیدیم که البته فرق چندانی با فیلم اولیه نداشت. از ساعت نه و نیم تا ده و نیم، وقتی آمیدیم تا ساعت 12 و یک نیمه شب، صدای مردم بود و تظاهرات و تلفن‌های گوناگونی که از منطقه فرح آباد و پیرامون پادگان نیروی هوایی و محدوده‌های خیابان وثوق‌ می‌شد، حاکی از صدای تیراندازی گسترده‌ای بود و حرف بر سر اعدام عده‌ای همافر و این ساعت‌های نشان دادن فیلم بوده است و چون از ساعت 12 نیمه شب، حکومت نظامی بود، نتوانستیم برویم و بعدها معلوم شد که گارد حمله می‌کند به تعدادی از خانه‌های سازمانی نیروی هوایی و شماری از هنرجوها با ریختن مردم به خیابان و درگیری با مردم کشته و زخمی می‌‌شوند و عده‌ای به طور مختصر شبانه مسأله ختم می‌شود تا صبح و البته درگیری شب از سالن تلویزیون هنرجوها آغاز می‌شود.وقتی در فیلم نام امام خمینی برده می‌شود، هنرجوها صلوات می‌فرستند و همین باعث آغاز درگیری می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۰ ، ۱۹:۱۶
محمد رضایی