۲۸ خرداد ۹۱ ، ۱۱:۴۱
حی علی العشق
قرار شد که بیایی و از ستاره بگویی
صدای پنجره باشی و از نظاره بگویی
تمام قصه درد هزار و یک شب ما را
- بدون آنکه بخوانی- به یک اشاره بگویی
نشان صبح همین بود، این که «حی علی العشق»
تو با صدای سپیدت به هر مناره بگویی
برای دخترکانی که سهم خاک نبودند
تو از جوانه زدن در شبی بهاره بگویی
و موج، پشت سرِ موج، به صخره ها بزنی تا
از آن حقیقت آبی در این کناره بگویی
چه سبز می شود آنگه در صدای سواری
غزل دوباره بخوانی، اذان دوباره بگویی
قاسم صرافان
۹۱/۰۳/۲۸