۰۲ خرداد ۹۱ ، ۱۸:۱۸
به بهانه فتح خون، فتح خرمشهر
این دوستانی که دم از جنگ می زنند / از تیـرهای نخورده چرا لنــگ می زنند
همسفره های خلوت آن روزها ببین/ این روزها چه ساده به هم انــگ می زنند
هر فصـل از وحشت رسـوا شدن هنوز / ما را به رنگ جماعتشـان رنگ می زنند
یوســف، به بد نــامی خود اعتـراف کن / کز هر طرف به پیرهنـت چنگ می زنند
بـازی عـوض شده و همان همقــطارها/ از داخـل قـطار به ما سنــگ می زنند
بیهــوده دل مبند بر این تخــت روی آب/ روزی تمـام اسکــله ها زنـگ می زنند
۹۱/۰۳/۰۲